سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت حضرت زینب سلام‌الله‌علیها

شاعر : حسن لطفی
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب

آتـشـم آتـشـی از سمت سحـر            شعله‌ام شعله‌‌ای از شمس و قمر
هوهویَم هوهویِ یک تیغِ دوسَر            نعره‌ام نعره‌ای از عمقِ جگر


هـا عـلـی بـشـر کَـیـفَ بشر
که بشر می‌شود اینگونه مگر؟

مثل یک قـایقِ طـوفان زده‌ام            مثل یک شیـشۀ بـاران زده‌ام
مثل یک دست به دامان زده‌ام            که خوش این فال به دیوان زده‌ام

آمـده جـانِ عـلی جـانِ نجـف
حضرتِ زینبِ سلطانِ نجـف

به جلال و جـبـروتش سوگند            به کـمال و ملکـوتش سوگـند
به قمات و به قـنوتش سوگند            به ثُبات و به ثـبوتش سـوگند

نورِ ثارالَهِ زهـرا و علی‌ست
باء بسم‌الله زهـرا و عـلی‌ست

باز زهراست که مولا شده‌است            یا علی هست که زهرا شده‌است
چه در این قاب هویدا شده‌است            که حسن غرقِ تماشا شده‌است

جَـبـلُ الصَبـرِ دو دونیا زینب
سـومـین مـعـنیِ زهـرا زینب

جـلـوه در جـلـوه تـنـزُل دارد            نـور در نـور تـسـلـسـل دارد
مصطفی در بغـلش گُـل دارد            فـاطـمـه هـسـت؛ تـأمّـل دارد

روز اول بـه خـدا گـفـت بَـلا
اِنَـمـاالـعِـشـق هـو الـکـربـبـلا

ذوالفقاری که دو دَم دارد اوست            آنکه خود هفت حرم دارد اوست
شاه دُختی که عَلَم دارد اوست            آنکه از صبر قدم دارد اوست

به عُلُـوَش که تـمام دین است
داغ زینب چقدر سنگین است

زیـنــبـی هــم قــدمِ ثــار الـلـه            زیـنــبـی بـا عَــلَــمِ ثــارالـلـه
مـعــنـیِ مـحــتــرمِ ثــار الـلـه            در حـجــابِ حــرم ثــارالـلـه

زینبی سایه به سایه با دوست
سایه هم دورتر از او تا دوست

نفـس او دو هَـجا بود: حسین            زینب اینگونه دوتا بود: حسین
با حسینش همه‌جا بود: حسین            هم حسن هم بخدا بود: حسین

تاکه او هست سری خَم نشود
سـرِ مـویی زِ عـلی کم نـشود

کـیست او راویِ راه سه امام            کیست او خـطبۀ پولاد و پیام
کیست او شیـرِخدا در احـرام            کیست او معـنیِ ویـرانیِ شام

کیست او بیـرقِ غـیرت باشد
الگویِ حضرت حـجّـت باشد

شب که تا تربت مادر می‌رفت            هر قدم با سه برادر می‌رفت
پیشِ رو حضرت حیدر می‌رفت            زود عـباس جلـوتر می‌رفـت

نـور جز نور از این آیه ندید
سایه‌اش را زنِ هـمسایه ندید

بارَش از کوه کـمر می‌شکند            داغش از مَـرد سپر می‌شکند
بـال او از همه پـر می‌شکـند            زینب است او و مگر می‌شکند؟

رفت از کوفه جگـر در آورد
رفـت از شــام پــدر در آورد

کـربـلا دیـد پَـرَت تیـر کـشید            پـایِ گـودال سَـرَت تیر کشید
بی حـسینت کـمرت تیر کشید            نیـزه‌ای زد جگرت تیر کشید

کـربـلا دید اسـیـرش کـردنـد
آه یک روزه چه پیرش کردند

نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



کیست او بیـرقِ غـیرت باشد            قـسـمِ حـضرت حـجـت بـاشد


بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.



به عُلُـوَش که تـمام دین است            نام زینب چـقدر سنگین است